تا چند وقت پیش فکر میکردم خسته ام.

که همه چی زیادی بوده.

که همه چی فقط بوده.

بی اجازه من.

که دنیا برای خودش بوده.

از ابد.

و خواهد بود.

یه نمودی از من،

توقع داره وقتی مشکلی نیست،

وقتی آسمون به زمین نیومده.

وقتی آسایش برچیده نشده،

خوب باشم.

بی هیچ بی انگیزگی خاصی.

من ولی،

آدم زیر پا گذاشتن چارچوبها هستم.

که ناهنجارم.

کهنابود کننده ام.

.

میل شدیدی به سکوت دارم.

که روزها توقفی داشته باشه.

که من فقط یک گوشه گوله شم تو خودم.

و ساعت ها بگذره.

و ساعت ها بگذره.

.

ناراحتم.

غم دارم.

و افسرده و چروکیده و پژمرده ام.

.

که غرق بشم تو تنهایی خودم.

که این روزا بگذره.

بی اینکه من خراش بردارم.

.

میلی به مُردن ندارم.

میخوام روزها از بر هم بگذره.

و زمان نو بشه.

و زمان ترمیم بشه.

و خورشید بتابه.

و آدم ها امن باشن.

و من

و من

تجلی نور باشم و امید. 



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فروش گوشی های (استوک )کارکرده درمان کیست Kelly Paradise راه راست کارخانه قاليشويي مجاز ** هروي**(اصل) کارشناس آنلاین خدمات خانگی و اداری گلبرگ یاس همه چی موجوده سرد